تحلیل نقاشی "حیاط ورزش" اثر "ون سان ونگوگ"
گروه زندانیان میتوانند شخصیتهای درونی یک فرد باشند که به جای ساختن یک دیالکتیک و تشکیل تز و آنتی تز یا متضادهایی که از برخورد آنها حقیقت کلانی بیرون بیاید همه بطرز اسفباری با هم هماهنگ شدهاند. یعنی درون فردی که تحت نظارتِ وجدان(افرادی که دارند نظارت میکنند) یا تحت ایدئولوژی طبقهی حاکم تمام حس عصیانی و شورشی خود را از دست داده است و به صورت جزیی رام و بیخطر درآمده که اسارت را پذیرفته است. بنابراین این نقاشی میتواند درون یک انسان ازخودبیگانه را به نمایش گذاشته باشد
که از تمام بلندپروازیها و جاه طلبیهایش دست کشیده و هندسهی دایره یا ابدیت بردگی را رعایت میکند. دایره میتواند نمادی از جهان باشد. و این نقاشی میتواند تمام هستی را برای ما خلاصه کند. آدمهایی اسیر تحت نظارت و مراقبت شدید هنجارها و باید و نبایدها با ترسی که در آنها ایجاد میشود به راحتی کنترل میشوند. دقت کنید از سه ناظر فقط یکی آنها را مینگرد
و آن دو دارند با همدیگر صحبت میکنند. یعنی این افراد هنجارها برایشان درونی شده است و خودشان بصورت خودکار همه چیز را رعایت میکنند و برنامه را میدانند برای همین حتی دیگر نیازی به مواظبت ندارند. سرهای افکندهی این افراد حاکی از آن است که آنها باورشان را به آزادی از دست دادهاند. در نهایت پیام نهفتهی اثر از منظر فلسفهی هگلی این میتواند باشد که آزادی فردی معنایی ندارد
و تمام سلایق افراد دستکاری شدهاند و به بند خواست جامعه و ایدئولوژی درآمده است. پس هیچکدام ما نمیتوانیم آزادانه زندگی کنیم و پنجرههایمان را جایی دور گذاشتهاند.
- ۹۸/۱۲/۲۹