این روزها دست به قلم شدن سخت شده!
وقتی تو جمع ها و میتینگا شرکت میکردم ، یا همه با هم دعوا داشتن ، یا سر اسم یه گروه به توافق نمیرسیدن و در نهایت بازم دعوا داشتن .مابقی موارد هم دوستی های معمولی بودن که خدا آخر عاقبت خوده شیطانو بخیر کنه از دست انسان با این وضعیتی که من دیدم .
خلاصه ناصر منم خالتور شدم . متال بازا دیگه مرام قدیم رو ندارن . یعنی حق بگم اگر ، دارن ولی خیلی کم شدن .میدونی ، شدیم مثل جماعتی که میره دکترا میگیره که ازدواج کنه .راستی ناصر .اکثرا بچه هایی که این متن رو میخونن ، انگلیسی بلد نیستن.
راستی ناصر چقدر دلم تنگ شده برای پوتینای اون زمانمون ، سربازی بودن ، ارزون ، خاکی ، جدیدا بوت قیمت کردم دو و نیم میلیون .طرف میگفت آمریکاییه ، خیلی متاله ، به شما میاد ، راستی ناصر جدیدا میگن متال چرت و پرته ، یکی از بچه ها چند روز پیش میگفت راجر واترز بیشتر بیزنس من هست تا موزیسین .ناصر یکی از بچه ها پری روز داشت میگفت کسی که دین داره نمیتونه متال باز باشه .عقاید با متال جور نیستن ! ناصر میگن شیطان پرستا ریش بزی میزارن .کار به جایی رسیده که یه پسر 17 ساله میگه کوئین مسخره ترین موزیکی بود که گوش کرده و لایکاش از صفحه مقاله های ما بیشتر بود .
یه زمانی بیشتر سکوت بود . و بعدش یه آهنگ و بعد سکوت و غرق فکر شدن که مفهومها چی بود .امروز بیشتر آهنگه ، اگر بشه یکم کلش هم بازی میکنن .جالبتر اینجاست که یه زمانی برای یه نوار کاست کاپشنمو دادم رفت ، پوتین قرمزاتم هنوز نگه داشتم . هاگارد میخواستی ازم ناصر . اینا تو بیست دقیقه آلبوم دانلود میکنن . کپی کردن دیسکوگرافی هم که کاری نداره همه دارن انجام میدن .
راستی ناصر ، من شروع کردم به نوشتن .
ولی این روزها دست به قلم شدن سخت شده ...
- ۹۸/۰۸/۱۰
آیدین فروغی