برای زادروز فریدون فرخزاد
کودک عاصی درونش در پی «مادر» بود و قاتلانش میدانستند و فریدون ۵۴ ساله را تنها و غریب، فریب دادند و سلاخی کردند و هیچگاه شناخته و دستگیر نشدند.
رساله دکترایاش در باره "تأثیر عقاید مارکس بر کلیسا و حکومت آلمان شرقی" بود و همین داغ حسادتی بود بر قلب مارکسیستهای تحقیرشده و بیسواد ایرانی!
چپهای مذهبزده؛ مریدانِ کجِ مارکسِ شیاد! او تقلب مارکسیسم را از همهی آنها بهتر و بیشتر میشناخت!
سال ۱۹۶۴ جایزهی شعر برلین را برای کتاب «فصل دیگر» دریافت کرد و سال ۱۹۶۷ جایزه اول جشنواره موسیقی اینسبورگ را!
در دورهی محمدرضاشاه اجازهی تدریس در دانشگاه را نیافت! خودش میگفت "چون پایان نامه ام راجع به مارکس و مسائل سوسیالیستی بود در هیچ کجا به کارم نگرفتند و من مدت یکسال بدون کوچکترین حق و حقوق گرسنه و درمانده در وطن آواره بودم”.
با اینحال پس از انقلاب مدافع سلطنت بود.
"شو میخک نقره ای"اش بسیاری از خوانندگان را مطرح کرد و تحویل بازار داد.
اهل دوا و منقل نبود، ورزشکار بود امااستقلالش از گروههای فاسد سیاسی او را نزد جریانهای سیاسی منفور کرد و دواییها و منقلیهای انقلابندیده شدند صدای اعتراض! و وقتی در کافهها با زور دوا «وطن وطن» میکردند او فریاد میزد و چرت و نشئگیشان را میپراند!
پس از انقلاب، سازمان فدائی از فریدون برای همکاری با "کارگاه هنر" این سازمان دعوت کرد؛ فریدون به ستاد چریک های فدایی رفت و فرمانده ستاد به مارکسیستهای تحت فرمانش گفت:
"فورا این بچه قرتی را از ستاد بیرون می اندازید."
بله او اهل اسلحه نبود، لمپن نبود، بیسواد نبود، تابوشکن بود، رفتارش خلاف عرف جامعه بود، دنیادیده بود، فاسد نبود، اهل مالاندوزی نبود، حقیر نبود، تحصیلکردهی غرب بود اما غربزده نبود، مذهبی و مومن نبود، شاعر و روشنفکر بود.
بیپروا و صریح بود و البته در دوران عقبماندگی ذهنی چپ و راست ایرانی، شایعه بود که همجنسگراست!
پس از انقلاب در جمع ایرانیان خواند و عدهای فریاد میزدند: فری لختش قشنگه! گفت من برای مردمم لخت هم میشم! فحش شنید، تحقیر شد و گفت نیازمند پولم اما شرفم را در کافه و کابارهها نمیفروشم!
در زمان جنگ عراق و ایران برای کمک به کودکان و نوجوانان اسیر ایرانی به عراق سفر کرد.
سرخورده از محیط ایرانیان کافهنشین و بزمبازان مست و هوراکشان منفعتطلب در انزوا ماند اما به وابستگی سازمان ها و محفلهای سیاسی تن نداد.
در پایان تنها جسد سلاخیشدهاش ماند و حدود هفتصد مارک قرض به بانک و چندماه کرایهخانهی عقبمانده و گوری رایگان در شهر بُن آلمان!
- ۹۷/۰۷/۱۵