جملاتی از کتاب "دجال" اثر فردریش نیچه
■ «این خواست بنیادین برای بهکارگیری مفاهیم، نمادها و اشارههایی که روحانی با رفتار خود در پی اثبات آنها است، نفی غریزهای هر گونه رفتار دیگر و هر نگرش دیگر به ارزشها و سود مندی نه تنها بر گرفته از سنت ، بلکه موروثی است و این ویژگی موروثی چون سرشت بر فرد تأثیر میگذارد.»
■ «تمام بشریت، حتی برترین اندیشمندن عالیترین دورهها (به استثنا یکی که شاید هیولایی بوده باشد) دستخوش این فریب شدهاند. انجیل را چون کتاب بی گناهی خواندهاند … و هیچ اشارهای به این نکته نکردهاند که با آن استادانه نمایشی را ترتیب دادهاند.»
■ «بی شک اگر میتوانستیم حتی گذرا، تمام این خشک اندیشان و قدیسان دروغی را بنگریم، سر آخر و دقیقاً به این دلیل که من هیچ کتابی را بدون مشاهده آن اشارهها نمیخوانم، دیگر کار آنان تمام بود… برای من تحمل آن حالت خاص باز بودن چشمان ناممکن است. خوشبختانه این کتابها برای بیشتر مردم صرفاً ارزش ادبی دارد. اما نباید دستخوش خطا شد. آنان میگویند: (داوری نکنید !) ولی هر کسی را که با آنان مخالفت ورزد، به جهنّم میفرستند.»
■ «با داوری خدا، خود داوری میکنند، با شکوهمندی خدا، خویشتن را شکوهمند میپندارند، با مطالبهای فضیلتهایی که خود قادر به دستیابی به آن هستند و حتی بیش از فضیلتهایی که برای مطرح ماندن خویش به آنها نیاز دارند، به مبارزه بر سر فضیلتها و نبرد بر سر حاکمیت فضیلت تظاهر میکنند.»
■ «میگویند: ما زندگی میکنیم و میمیریم و خود را فدای نیکی میسازیم (حقیقت، نور، ملکوت خدا)، ولی در حقیقت آنان کاری را میکنند که جز آن نمیتوانند انجام دهند. چون بزدلان دست و پای خود را جمع میکنند، گوشهای مینشینند و در سایهها چون سایهای به زندگی خود ادامه میدهند و این چنین وظیفهای را مطرح میسازند، یعنی فروتنی را رسالت زندگی خود و دلیلی برای پرهیزگاری میدانند … اه، عجب شیوهای فروتنانه، شرم آگین و پر شفقتی برای اثبات این فریب دارند! میگویند: (فضیلت تنها شاهدی بر صحت ادعای ماست)»
■ «برای دروغگویی باید قادر بود حقیت امور را دریافت. اما انسان که قادر به چنین کاری نیست و از این رو روحانی تنها بیانگر کلام الهی است. این قیاس روحانی مابانه تنها اندیشهای یهودی / مسیحی نیست، حق دروغ و هوشمندی و (وحی) از ویژگیهای خاص گونهای روحانی است و تفاوتی نمیکند که روحانی فاسد باشد یا ملحد (ملحدان تمام کسانی اند که به زندگی پاسخ مثبت میدهند و خدا از دیدگاه آنان تجلی دیگر همان پاسخ مثبت به همهای امور است). قانون، اراده خدا، کتاب مقدس، الهام، همه و همه بیانی دیگر برای آن شرایطی است که روحانی با آنها به قدرت دست مییازد و قدرت خویش را حفظ میکند. این مفاهیم را در کنه وجود همهای نظامهای روحانی ان و ساختارهای حاکم روحانی و فیلسوفان روحانی مسلک میتوان یافت. دروغ مقدس در نزد کنفسیوس کتاب قانون مانو و (...) کلیسای مسیحی مشترک است و حتی در آثار افلاطون هم از قلم نمیافتد. (حقیقت این جاست): این یعنی هر جا که چنین بانگی بر آید، روحانی لاجرم دروغ سراید …»
- ۹۸/۰۳/۱۲