پوریا عباسی

Personal Blog of Pooria Abbasi

پوریا عباسی

Personal Blog of Pooria Abbasi

صفحه‌ی مستقل پوریا عباسی

پیوندها

 

"ای ماه مهر"، یک قطعه نوستالژیک است. قطعه ای برای بیان دردهای کودکانِ دیروز، از جمله حسین صفا و محسن چاوشی. این درد، هم جسمانی است هم روحی و هم ترس از آینده! به همین خاطر، کودکانِ دیروز و مردانِ امروز بهتر و بیشتر این قطعه را درک می کنند. اما در کلّیتِ آهنگ، روش ها و اِلِمان های بکارگیری شده در نظامِ آموزشی مورد نقد قرار گرفته است. "ماه مهر" در این شعر، استعاره از نظامِ آموزش و مدرسه است.

 

ای ماه مهر، زهر هلاهل/ بازآ که زنگ های ثلاثه/ روزی هزاربار بمیرند...

- شاعر، به دلیل رنجی که از حضور در مدرسه و خشمِ بزرگانِ آن می بُرده، فرا رسیدنِ فصل درس و کلاس را دوست ندارد و آن را مثل زهرِ هلاهل، تلخ می داند. معتقد است تمام کلاس ها و دروسِ هر روز، "اتلافِ وقت"ی بیش نیست چون از هدف خود دور افتاده اند. (زنگ های ثلاثه اشاره به تعدادِ زنگ های مدارس دبستان دارد) 

 

تا کودکان به وقت دبستان/ از ترس امتحان نهایی/ با نمره چهار بمیرند

- در اینجا اشاره به نمره 4، ایهامِ زیبایی دارد که هم به معنایِ نمره 4 در امتحانِ درسی است و هم به معنای نمره 4 در ماشین های اصلاحِ مو، که مراد شاعر در اینجا معنای دوم است. (هنوز جمله ی مدیرها و ناظم های آن زمان که می گفتند: برو موهایت را با چهار بزن بیا، در گوشِ مان است!) یک تنبیه رایجِ نمره کم در امتحانات آن زمان، تراشیدن موی سر بوده و شاعر از این رفتار گلایه می کند.

 

ای ماه مهر/ ماه بداخلاق/ با ایده های محکم و خلاق/ ما را بزن به خط کشی از چوب/ ما را بزن به ترکه ی مرطوب/ تا در درون کودکِ دیروز/ مردان بی شمار بمیرند

- ای ماهی که با فرا رسیدنت، بداخلاقی های معلم ها، مدیرها و ناظمان هم فرا می رسد. تنبیه ها و بداخلاقی هایی که سخت اند و با انواع روش ها اجرا می شوند. از زدنِ ساده با خطکش گرفته تا تنبیه با تَرکه ی خیس شده. (یک نمونه را هم من بگویم: گرفتنِ قسمت "خط ریش" کودک و بلند کردن او از زمین!!)

شاعر در ادامه از آسیبِ این تنبیه ها و بداخلاقی ها می گوید. می گوید این کارها باعث شدند ویژگی های مردانگیِ کودک از بین برود و "رشد" نکند. اعتماد به نفسِ او، شجاعت او، جرأت اعتراضِ او، محبتِ او و ...

 

دل، بادبادکی ست حصیری/ آهی که می وزد، دل ما را/ تا اوج می برد به اسیری/ با هر نخِ بریده، شهیدی ست/ دل های رفته را بگذارید/ در اوج افتخار بمیرند...

- دلِ کودک و دانش آموز، نرم و نازک است و از هیچ بدی و کینه و عُقده ای پُر نشده است. اما مدرسه و کلاس و رفتارها، کاری کرده که این دل با حسرتِ نداشته ها پُر و لبریز شود و با مِهر و محبت های دریغ شده، دِلمُرده شده است. (نخِ بریده یعنی دست های دریغ شده، محبتِ دریغ شده. همانطور که بادبادک با نخ زنده است، دل نیز به دست گیری و محبت زنده است).

 

در این کلاس های رفوزه/ لای کتاب های عجوزه/ ما چیستیم؟ بر در کوزه

- در اینجا شاعر از روش های تدریس، آنچه که به کودکان آموزش داده می شود و ثمره ی آن، گلایه می کند و می گوید کلاس ها و کتاب هایی که هیچ تناسبی با روحیاتِ دانش آموزان ندارند، بروز نیستند و کهنه و دِمُده شده اند، یک انسان کامل تحویل جامعه نمی دهند و ثمره ای ندارند.

 

سقّای علم، دست بجنبان/ تا گوش های تشنه، به دستِ/ چَک های آبدار بمیرند

- در اینجا، به کسی که باید گوش های تشنه ی کسب علم و دانش و فضیلت را با معرفت پُر کند، کنایه زده و می گوید به جای اینها چیزی که نصیبِ گوش هایمان شد، چَک های آبدار بود!

 

روزی هزاربار بگو آب/ روزی هزاربار بگو نان/ مادر، مرا ببَر به دبستان/ تا روی شاخه های جوانم/ گنجشک های توی دهانم/ روزی هزاربار بمیرند...

- می گوید پدر و مادر، ما را با هزار آرزو به مدرسه می فرستادند تا کودکی سالم و محصّل داشته باشند اما ثمره آن چه بود؟ سرمشق هایی تکراری و قدیمی، یادگیریِ محض درس ها بدونِ پرورشِ روح و زبانِ آدمیّت.

(شاعر در این قسمت، کودک و نوجوان را به درختی تشبیه کرده که شاخه هایش جوان است و با پرورش و مراقبتِ درست باید محکم و استوار شود. اما با عدم پرورشِ صحیح، از بین می رفته است. گنجشک های دهان نیز استعاره از کلامِ خوب است، هر آنچه که باید به صورت زبانی تقویت شود اما نمی شود).

 

مادر، مدادقرمزِ من کو؟/ کو لقمه های نان و پنیرم؟/ اخر چگونه بیست بگیرم؟/ وقتی که دست های فقیرم/ فردای درس آنهمه باید/ در جستجوی کار بمیرند؟ 

شاعر از زبانِ یک کودک فقیر و ندار صحبت می کند. کودک فقیر می گوید مادرم، همکلاسی هایم مدادهای رنگارنگ دارند، با لقمه ای نان و پنیر می آیند مدرسه، ولی چرا من اینها را ندارم؟

چرا باید برای نمره ی عالی و تحصیل تلاش کنم؟ چرا باید به دنبال مدرک بروم وقتی مهارتی نیاموخته ام و پس از تحصیل، هیچ بازارِ کار و شغلی وجود ندارد...

 

برای خواندن بقیه ی تفاسیر آثار محسن چاوشی در قسمت دسته بندیها "شعر و موسیقی" را انتخاب کنید.

  • ۹۷/۰۶/۲۴
  • پوریا عباسی

نظرات  (۷)

  • بنده خدا
  • سلام عالی بود لطفا تمام آلبوم ابراهیم رو قرار بدید و همین طور باقی آهنگ های آقای چاوشی

    کامل و عالی! لطفاً تفسیری از شعر «در آستانهٔ پیری» هم قرار بدین. ممنون.

    عالی بود.مدت ها بود دنبال تفسیر شعرهای آقای صفا بودم که خوشبختانه شما زحمتشو کشیدید.سپاس فراوان.

    پاسخ:
    سپاس.
    لطف دارید عزیز.

    بسیار عالی

  • محمد علی نیکخوی
  • چ تفسیر زیبایی داشت واقعا
    سلام،مرسی از تفسیر، لطفاً کمی بیشتر فکر کنید،این آلبوم متفاوتی است.
    خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتید و شعر هارو تفسیر کردید.بی صبرانه منتظرم باقی شعر های البوم ابراهیم هم توسط شما تفسیر بشه.
    گر چه بعضی قسمت های شعر میتونست جوره دیگه ای تفسیر بشه.
    برای مثال قسمت اخر شعر ماه مهر قسمت ؛ فردای درس آن همه باید در جستجوی کار بمیرند.
    منظور شاعر میتونه کودکان کار باشه.که بعد مجبورند همزمان با درس کار هم بکنند.
    ممنون از لطفتون.منتظریم
    پاسخ:
    ممنونم از لطف شما.🌹
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی